خواستم باران شوم تا سیل را یاری کنم

انزوای بغض هایم را پرستاری کنم


بی تو لاهیجانِ من مثل کویر لوت شد

گریه کردم شهرِ سبزم را نگه داری کنم


باغ ملی تا شقایق، از گلستان تا خزر

گریه کردم هر خیابان را، نشد کاری کنم


خاطراتت مانده در هر جای ذهنم؛ ناگزیر

باید از یادآوری اش سخت خودداری کنم


گفته بودی دوستم داری ولی امروز.نه!

شرم دارم تا به تو ابراز بیزاری کنم


گفتنم انگار یارت در کنار دیگری است

در سکوتم گریه کردم آبروداری کنم


بعدِ گریه نیمه شب باید کمی هم دود کرد

می روم تا پاکتی دیگر خریداری کنم.!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

.•*روزی روزگاری رینی*•. عکاسی بیست تی موزیک alirezafacemaker بلاگ و روزمره ها ـتاجنونفاصلهاینیستازاینجاکهمنمـ Maggie azmoonpte Amber استمرار آموزشی مقطع پیش حرفه‌ای و متوسطه‌حرفه‌ای استان‌خوزستان